میدان خان یزد در سال ۱۲۹۵ خورشیدی
سلطانحسین میرزا معروف به جلال الدوله، پسربزرگ مسعود میرزا ظل السلطان (حاکم اصفهان) بود و سه بار از سوی پدر به حکومت یزد گمارده شد.
نواب در خاطرات خود در زمینه زندانهای جلال الدوله، مینویسد:
جلال الدوله در یزد دو زندان فراهم کرده بود، یکی در قلعه (ارگ حکومتی) و دیگری در میدان خان.
زندانی که در ارگ حکومتی بود اختصاصی اشخاص متمکن و متعین بود و زندان واقع در میدان خان اختصاص به بی نوایان و تهیدستان و افراد طبقه عادی داشت.
نحوه عملکرد جلال الدوله در یزد، چنان که از زندانهای وی بر میآید، دست کمی از ظل السلطان در اصفهان نداشت.
زندان واقع در میدان خان، یک در کوچک داشت که راه ورود زندانیان به داخل زندان بود و در قسمت جلوی آن روزنهای مشرف به میدان داشت.
هزینههای داروغه و مأمورین و فراشان او و همچنین مختصر قوت لایموتی که مورد نیاز زندانیان بود، باید اهل زندان تأمین کنند. بدین کیفیت که هریک دست خود را از روزنه بیرون میآوردند و با زاری و تضرع از ناظران و عابران و مردم حاضر در میدان تکدی میکردند.
واضح بود که ناله و گریههای جانسوز اسیران محبس، دل هر شاهد و ناظری را به رِقت بر میانگیخت و از روی طبع برای تسکین آلام آنها، هرکس در حدود وسع خود مبلغی پول یا مقداری مواد خوراکی به آنها میداد. در این هنگام اگر از قضا وجه مورد نیاز حاصل نمیشد، مأموران بنا به دستور داروغه، داخل محبس میشدند و محبوسان را با شدت و قساوت مضروب و مجروح میساختند تا نالهها جانسوزتر و فریادهای اسیران دردمند، رقت بارتر گردد و به سبب آن دل عابران بیش از پیش به ترحم برانگیزد.
کتاب: مشروطیت در یزد/ علی اکبر تشکری بافقی / ص ۱۳۵ (قسمت ابتدای متن، خلاصه شده است)